معنی جنس امانتی

حل جدول

جنس امانتی

امانی


امانتی

عاریت، ودیعه

لغت نامه دهخدا

امانتی

امانتی. [اَ ن َ] (ص نسبی، اِ) مال یا چیزی که بعنوان امانت بکسی سپارند. ودیعه. (فرهنگ فارسی معین).


نیک امانتی

نیک امانتی. [اَ ن َ] (حامص مرکب) امین بودن. درستکاری: چون روزگاری بگذشت این جوان از نیک امانتی و فصیحی و جوانمردی به ندیمی امین بلخ افتاد. (اسکندرنامه) (یادداشت مؤلف).

فارسی به عربی

امانتی

واثق، وکیل


جنس

تابع، جنس، جیل، سلعه، صنف، قوه الشخصیه، ماده، نوع

فرهنگ فارسی هوشیار

امانتی

زینهاری سپرده ای ایرمانی (صفت اسم) مال یا چیزی که بعنوان امانت بکسی سپارند ودیعه.


جنس

آنچه که شامل انواع متعدده باشد مثل جنس حیوان که شامل انسان و سایر جانداران است و شامل انواع باشد و نوع شامل اصناف و صنف شامل افراد، بمعنی کالا و متاع هم میگویند منجمد شدن آب منجمد شدن آب

واژه پیشنهادی

امانتی

رهنی

عاریه

فرهنگ معین

امانتی

(~.) [ع - فا.] (ص نسب.) مال یا چیزی که به عنوان امانت به کسی سپارند، ودیعه.

عربی به فارسی

جنس

جنس , تذکیر و تانیث , قسم , نوع , مسابقه , گردش , دور , دوران , مسیر , دویدن , مسابقه دادن , بسرعت رفتن , نژاد , نسل , تبار , طایفه , قوم , طبقه , جنس (مذکر یا مونث) , تذکیر وتانیث , احساسات جنسی , روابط جنسی , جنسی , سکس , سکسی کردن , جنسیت , تمایلا ت جنسی

فرهنگ عمید

جنس

[جمع: اجناس] کالا، متاع،
ماهیت یا کیفیت بنیادی،
گروهی با ویژگی‌های مشترک،
(زیست‌شناسی) از واحدهای رده‌بندی جانوران و گیاهان، شامل چند گونه و بخشی از یک تیره،
[جمع: اجناس] (منطق) هر کلی‌ای که شامل انواع متعدد باشد، مثل جنس حیوان که شامل انسان و سایر جانداران است،
[قدیمی] نژاد، نسل،
[قدیمی] نوع،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جنس

کالا، ژاد، گینه

ترکی به فارسی

جنس

نوع، گونه

معادل ابجد

جنس امانتی

615

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری